درآمدی بر نقش پیمانکاران چینی و کره ای در مبادلات مالی پروژه های بزرگ

مقدمه:

 انحصار غرب در تامین تجهیزات مرتبط با حوزه انرژی به سرعت در حال تاثیر پذیری از تامین کنندگان در کشور های چین، هند و کره است. عمده بخش های عملکردی پیمانکاران و تامین کنندگان مرتبط با مبادلات مالی پروژه های بزرگ در کشور های چین و کره عبارتند از:  صنعت حمل و نقل ریلی، تجهیزات معدنی، جایگاه های LNG، خطوط انتقال برق، جایگاه عوارض جاده ای، کارخانه های سیمان، نیروگاه های برق آبی، فرودگاه ها و ماهواره های مخابراتی.

تولید انرژی دارای معاملات و تراکنش های قابل توجه در بخش تامین تجهیزات است. در بخش مواد معدنی، سرمایه گذاری، بیشتر نیازمند تجهیزات با تخصص های ترکیبی  است. سرمایه گذاری در بخش حمل و نقل (به غیر از ریلی) بیشتر از انتقال تکنولوژی، متاثر از تامین مالی و مزایای رقابتی در صنعت ساخت است. عدم وجود یا محدودیت در دسترسی به منابع مالی و ریسک اعتبار برند مهمترین مقولات مرتبط با انتقال دهندگان تکنولوژی محسوب می گردد.

مهمترین مقولات برای تامین کنندگان بومی پروژه ها در کشورهای چین و کره، ارتباط مسائل فنی با وام های به پشتوانه وثائق و ضمانت نامه و ریسک اعتبار برند آنها محسوب می گردد. در ارتباط  با وام های به پشتوانه وثائق و ضمانت نامه ها ،تامین کنندگان مالی عمدتا تنها به جریان نقدینگی پروژه جهت باز پرداخت وام تکیه می نمایند. بدین ترتیب عملکرد فنی پروژه به پایداری مالی آنها وابسته است. اولویت، اطمینان از تامین هزینه های دوره ساخت و برنامه ریزی جهت بهره برداری تجاری طرح می باشد. نسبت های پوشش بدهی و موجودیت پروژه متاثر از تاخیر در زمان بهره برداری تجاری و افزایش هزینه های دوره ساخت بوده و تامین و تخمین هزینه دوره بهره برداری نیازمند اشراف کامل به عملیات اجرایی است.

چهار راه حل برای پاسخگویی به چالش ها در زمینه هزینه تامین مالی مورد انتظار ، برنامه ریزی و عملیات اجرایی به شرح زیر مطرح می گردد:

  1.  اطمینان در هزینه تامین مالی مورد انتظار:

اولین نیاز  از منظر فنی برای تامین مالی پروژه ها از طریق تسهیلات متکی به وثائق، اطمینان از استحکام برآورد هزینه تامین مالی است. بدین منظور بهره گیری از یک قرار داد طرح-تامین-ساخت(EPC) و یا مجموعه از قرار دادهای EPC  این اطمینان را ایجاد خواهد نمود.  منابع کلیدی در افزایش هزینه های برآوردی در شرکت پروژه از جمله ریسک طراحی و تحویل از طریق قرار داد EPC به پیمانکار انتقال داده می شود. واضحا “صرفه قیمت” به منظور مسئولیت پذیری پیمانکار در برابر دامنه ای از عدم قطعیت ها، جزئی  متصل با قرار دادهای EPC محسوب می گردد.

  • اطمینان در برنامه ریزی:

حصول به موقع عملیات تجاری و شروع جریان های درآمدزا پروژه بواسطه محاسبه بهره تسهیلات دوره ساخت پروژه به روش مرکب، بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور بکارگیری مکانیزم های حقوقی نظیر “خسارت مقطوع” بواسطه دیرکرد در عملیات احداث پروژه آیتمی ضروری در قراردادهای EPC در نظر گرفته می شود. تجربه اجزای تشکیل دهنده زنجیره تامین پروژه نظیر سازندگان تجهیزات، حمل کنندگان و نصب کنندگان تاسیسات اصلی، مقوله ای مهم تلقی می گردد. از این رو شرکت پروژه نیازمند اظهار توانمندی در اتمام پروژه طبق برنامه زمان بندی و ارائه راه کارهای احتمالی در برابر پیشامدهای تصادفی است.

  • اطمینان در بهره برداری و تامین هزینه های مربوطه:

به طور معمول تفاهم نامه بهره برداری و نگهداری(OMA) به تنهایی ریسک های معنادار را به بهره بردار منتقل نمی کنند. قراردادهای این چنینی عمدتا در دوره زمانی ۵ ساله به منظور کاهش هزینه نگهداری و افزایش سود در مقطعی از زمان است که پروژه کمتر در معرض ریسک های عملیاتی قرار دارد. اصلی ترین منابع اطمینان در دوره بهره برداری عبارتند از:

  • ایجاد تعهد دراز مدت برای پیمانکاران قراردادهای EPC به جهت تضمین صحت عملکرد تجهیزات
  • لحاظ نمودن تست های مناسب و استانداردهای عملکردی در قرار داد EPC
  • احراز شایستگی بهره بردار و لحاظ نمودن شرایط جایگزینی در دوره بهره برداری
  • تمهید بودجه برای نگهداری با برنامه ریزی مناسب در حین دوره بهره برداری
  • اعتبار:

علاوه بر شاخص های فوق الذکر ، ریسک اعتبار برند و شهرت معقوله ای اساسی نزد ارائه دهندگان تسهیلات و تامین کنندگان مالی پروژه های  بین المللی محسوب می گردد. از این رو پروژه های زیربنایی بزرگ تاثیری شگرف بر جوامع و ذی نفعان بومی دارند.

“اصول اکواتور” ، مجموعه ای از ۱۰ اصل منطبق با استاندارد IFC  جهت مدیریت ریسک های اجتماعی و محیطی تامین مالی پروژه های بکار گرفته می شود. مهمترین موضوع در استانداردهای بومی در مقایسه با استاندارد های بین المللی به منظور ارزیابی و مدیریت ریسک اجتماعی و محیطی تامین مالی پروژه ها ، اجماع عمومی است.

بررسی وضعیت کنونی فعالان بخش نیروگاهی در کشور های چین و کره:

در نسل نیروگاه های حرارتی و بعضا نیروگاه های خورشیدی و بادی تامین کنندگان تجهیزات نقش اساسی در قراردادهای EPC ایفا می نمایند. در مورد نیروگاه های ترکیبی تجهیزات بخش عمده ارزش قرارداه های EPC را شامل نمی گردد. لذا تامین کنندگان نقش پیمانکار اصلی را در قرار دادهای EPC مربوطه ندارد.

جداسازی بخش فعالیت های عمرانی (ساختمان و غیره) و مکانیکی و برقی کاملا امری رایج محسوب گردیده و قرارداد تامین تجهیزات عمدتا با شرکت پروژه منعقد می گردد. شکل زیر سهم تامین کنندگان جهانی در بخش تجهیزات نیروگاه های حرارتی را نشان می دهد.

چهار تامین کننده عمده، سهمی معادل ۶۰ درصد بازار در سال ۲۰۱۰ را در اختیار داشته که این میزان در سال  2001، به ۷۶ درصد افزایش یافته است. نقش تامین کنندگان هندی، کره ای و چینی در دهه گذشته مستمرا در حال افزایش بوده است. شرکت BHEL هند نمونه موردی از رشد قابل توجه در بازار بومی و داخلی می باشد، شرکت های  Shanghai Electric، Dongfang ، Harbin ، Doosan و Power Machines  رشد ۲۲درصدی در دهه گذشته را تجربه و افزایش فروش از ۲۰ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۰ به ۲۷ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۲ را محقق ساخته اند.

حجم ظرفیت متناسب با تقاضا در بازار داخلی چین هر سال رو به افزایش است ولی این روند طی سال های ۲۰۰۹ الی ۲۰۱۰ برای اولین بار به میزان ۱۴%  کاهش یافت و این امر به دلیل عزم راسخ در امر صادرات بوده است. به طور مثال، ۱۹ % درآمد سال  2010 شرکت Shanghai Electric از کسب و کارهای غیر چینی بوده است و ۳۴% سفارشات آن در سال  2010 خارج از کشور چین بوده است.با این حال، در حال حاضر چین و کره به موفقیت های نسبتا کمی در بازار دست یافته اند. دلیل این امر این واقعیت است که تقاضا عمدتا از ترکیب رشد اقتصادی و جایگزینی دارایی های مستهلک بوجود آمده است.

 بیشترین رشد در بازار که ندرتا درگیر استاندارد های محیط زیستی است، برای توربین های گازی محسوب می گردد. در بخش نیروگاه های ترکیبی شرکت های Gorges ، Gezouba و  Sinohydro نقش عمده ای در بازار بین المللی ایفا می نمایند. شرکت های CNEEC ، CMEC و Guangzi نیز در بخش تولید تجهیزات وابسته نیروگاهی حضور دارند. پیمانکاران کره ای بیشتر در حوزه نیروگاه های ترکیبی حضور داشته و به دنبال کسب جایگاهی پیشرو در میان پیمانکاران EPC در تمام ارکان بخش نیروگاهی هستند. شرکت های های Sambu ، Samsung ، Posco، KOMPIO ، Daewoo و Hyundai  بیشترین بخش بازار را در این حوزه به خود اختصاص داده اند.

به طور مثال، می توان از جمله فعالیت های اخیر شرکت سامسونگ احداث نیروگاه بادی در انتاریو کانادا ، همچنین احداث نیروگاه حرارتی در عربستان، سرمایه گذاری مشترک با KEPCO در مکزیک، احداث نیروگاه خورشیدی ۵۰ مگاواتی در اندونزی نام برد. شرکت Kexim از بخش اعتبارات صادراتی کره ۸۰۰ میلیون دلار به به منظور ساخت ۲ پروژه در ابوظبی و ۲.۵ میلیارد دلار جهت احداث نیروگاه حرارتی ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ مگاواتی در قزاقستان تخصیص داده است.

دلایل اصلی رشد سهم پیمانکاران چینی و کره ای در بازار جهانی:

دلیل اصلی افزایش میزان صادرات خدمات و کالا در این بخش به مولفه های اقتصادی بر می گردد. بر این اساس فرصت بیشتری جهت ارائه خدمات تخصصی در بازار های بین المللی در قیاس با بازار داخلی وجود دارد. همچنین بهره مندی از اعتبارات دولتی در حوزه صادرات به منظور مقابله با ریسک های تامین مالی ازجمله دلایل عمده رشد محسوب می گردد. تامین کنندگان تجهیزات در هند عمدتا بر بازار داخلی تمرکز داشته و دلیل عمده آن افزایش سه برابری تقاضا در سال های اخیر بوده است. این امر ظرفیت فعالیت برای پیمانکاران چینی را در بازار هند به میزان ۸ میلیارد یورو محقق ساخته است. عمده تلاش های صورت گرفته جهت تحقق رشد در این حوزه به شرح ذیل ارائه گردیده است:

  1. برنامه دراز مدت در دستیابی به بازار کالا:

توسعه زیرساخت ها در چین نقش اساسی در دستیابی به بازار مواد اولیه به روش زیر ایفا نموده است:

  • زیرساخت های جدید امکان دستیابی مستقیم به معادن را ایجاد نموده است.
  • توافق نامه ها بر اساس تهاتر، امکان دستیابی به مواد اولیه به عنوان روش های پرداختی پروژه های زیربنایی جدید را فراهم نموده است.
  • برخی از قرارداد ها بر اساس استراتژی های ملی به روش تامین مالی کم بهره و امکان دستیابی به منابع مواد اولیه استانی را فرآهم نموده است.
  • فعالیت های اقتصادی بومی ابقا کننده:

پروژه ها امکان افزایش ظرفیت کارخانجات داخلی جهت تولید تجهیزات الکترومکانیکال را فرآهم می کند. چین سالیانه ۹۰ هزار مگاوات برق در سال تحویل شبکه سراسری نموده و این روند در سال های اخیر به دلیل کاهش تقاضای داخلی نزولی بوده است. بدین منظور توسعه بازار در خارج از کشور را محور فعالیت های خود قرارداده است. در کره نیز روند به همین شکل می باشد. به طور مثال شرکت DOOSAN بیش از ۷۰ % درآمد خود را از محل فعالیت های صادراتی محقق ساخته است. بیشتر پیمانکاران چینی در مناقصات بین المللی که دارای محدودیت تامین کنندگان مالی نیستند شرکت کرده و بانک صادرات و واردات چین (Exim) و بانک توسعه چین را درگیر فعالیت های تامین مالی اینگونه پروژه ها  می نمایند. اینگونه پروژه ها توسط شرکت Sinosure بیمه می گردند و شرط انعقاد قرارداد ۶۰ تا ۷۰ درصد تامین تجهیزات پروژه از تامین کننگان چینی است.

  • ایجاد مشوق هایی برای بخش خصوصی جهت شناسایی شرایط مطلوب بازار و آشنایی با بازارهای رقابتی:

بازار چین در حال حاضر دارای مقررات سخت گیرانه بوده و بازده سرمایه گذاری نسبتا کمی را محقق می نماید. بازده دارایی ۵ نیروگاه خصوصی اصلی در چین کمتر از ۲ درصد گزارش گردیده است. دولت چین گام هایی آزمایشی جهت ایجاد رقابت بین بنگاه های اقتصادی را شروع نموده است. به عنوان مثال: تجارت بین متقابل خریداران برق و دو شرکت شبکه توزیع خصوصی جهت حذف انحصار.  با این حال تولیدکنندگان برق عمدتا به دلیل تاثیرپذیری از بازار  نفت و گاز و انحصار تعرفه گذاری بازارهای عمده و خرده فروشی توسط دولت در موقعیتی نامطلوب قرار دارند.

  • ابزار های رشد سهم در بازار های خارجی:

عمده مزایای رقابتی در کشور چین دسترسی به نیروی کار ارزان و در کشور کره، هزینه پایین ساخت بواسطه بهره وری محسوب می گردد. برخی موارد توانمندساز بکارگرفته شده جهت تصاحب سهم بیشتر بازار رقابتی عبارتند از:

  • هزینه پایین تامین مالی
  • در دسترس بودن منابع جهت تامین مالی
  • روابط استراتژیک ملی
  • انعطاف پذیری به شرایط داخلی
  • کامیابی در مواجهه با ریسک های قرارداد های EPC
  • سرمایه گذاری مشترک جهت شکل دهی زنجیره تامین اعتباری

حجم اعتبارات صادراتی در کشورهای چین و کره جهت فعالیت های خارجی پیمانکاران در قیاس با  سایر بانک های خارجی، مطابق شکل زیر ارائه گردیده است:

در خصوص هزینه پایین تامین مالی، پیمانکاران چینی قابلیت دستیابی به منابع مالی جهت تامین هزینه های پروژه به نرخی کمتر از ۲ درصد را دارند. علاوه بر حجم،سهولت و سرعت دستیابی به منابع مالی امتیازهای ویژه ای را برای پیمانکاران چینی ایجاد نموده است. به عنوان مثال:نیروگاه ترکیبی Gibe III که علی رغم تامین مالی آنها توسط بانک سرمایه گذاری اروپا و بانک توسعه آفریقا به تعویق افتاد و توسط پیمانکاران چینی در سریع ترین زمان ممکن تامین مالی و ساخته شده است. به منظور شکل دهی زنجیره تامین اعتباری، شمار قابل توجهی از تامین کنندگان تجهیزات، با به اشتراک گذاری دانش فنی و هزینه ها،  سرمایه گذاری مشترک در قالب (Joint Venture) شکل داده اند. جذابیت های منطقه ای ، دستیابی به بازار کالاهای اولیه و دستیابی به بازارهای تهاتری در حوزه تعامل دولت چین با سایر دولت ها،  ظرفیت های جدیدی را برای توسعه بازار پیمانکاران ایجاد نموده است.

خلاصه:

توانایی پیمانکاران به تامین منابع مالی با نرخ های رقابتی چالش جدیدی را برای تسهیلات دهندگان بین المللی ایجاد نموده است. عدم تعهد به قوانین معمول تامین مالی و استانداردهای مربوطه در سطح بین المللی نظیر اصول اکواتر مسیر دستیابی به منابع مالی را برای فعالان بخش پیمانکاری در کشورهایی نظیر چین تسهیل و فرآیند مربوطه را تسریع می نماید. تامین کنندگان مالی در چین و کره عمدتا هم از پیمانکاران و هم از توسعه دهنگان طرح های عمرانی در قبال منابع مورد نیاز تضامین دریافت می نمایند. دسترسی به نیروی کار ارزان، استفاده از ظرفیت های بهره ور و شکل دهی زنجیره ارزش در میان تامین کنندگان مالی، شرکت های بیمه، تامین کنندگان و تولیدکنندگان بومی و پیمانکاران توانمند با بهره مندی از روش های قراردادی مناسب در بستر رایزنی های استراتژیک اقتصادی منطقه ای و فرا منطقه ای، فعالان بخش خدمات پیمانکاری را در کشورهای چین و هند در مسیر پیشرفت سوق می نماید.