آیا منحنی U شکل در اقتصاد رفاه و شادی وجود دارد؟

دکتر کیارش مهرانی

استادیار و مدرس علوم مالی

 خرداد ۱۴۰۳

با توجه به تمرکز روزافزون دولت‌ها در سراسر جهان به شاخص‌های رفاه ملی برای اطلاع‌رسانی و شکل‌دهی به سیاست‌ها و برنامه‌های اجتماعی، موضوع شادی افراد در جامعه در دوره های متفاوت سنی مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اقتصادانان قرار گرفته است.

فرضیه ای وجود دارد که میگوید انسان زندگی خود را از بدو کودکی با درجه بالایی از رضایتمندی و شادکامی( به اصطلاح Happiness ) آغاز می کند سپس از حدود ۱۸ سالگی  به تدریج شادمانی ها شروع به کاهش میکند و در ۴۰ سالگی به  نقطه معقر یا کف خود(اصطلاحاً نقطه زینی یا nadir ) می رسد. یک تخمین نشان می دهد که در طول ۳۰ سال از نوجوانی تا میانسالی، نمرات رضایتمندی از زندگی به طور متوسط حدود ۵-۱۰٪ کاهش می یابد و تقریباً  در سن ۴۰ سالگی یک منحنی U شکل  برای شادمانی پدیدار میشود . با ورود به دهه ۵۰ سالگی، سطح  شادکامی دوباره شروع به افزایش میکند.برخی ها میگویند زمانی که به سن ۶۰ سالگی رسیده اند،احتمالاً هرگز شادتر از آن زمان نبوده اند. گرچه روند صعودی به طور نامحدودی ادامه نمی یابد ولی جای تعجب نیست که سطح شادمانی معمولاً در دو سال آخر زندگی کاهش می یابد.شکل زیر یک الگوی فرضی است که این فرضیه را به تصویر کشیده است.

منحنی U شکل بستگی به عواملی مانند گروه سنی، سلامت جسمانی، درآمد، تعداد فرزندان، وضعیت تأهل و تحصیلات دارد . اگرچه به زعم برخی از دانشمندان مردان شادتر از زنان هستند ولی این منحنی بستگی به جنسیت ندارد هرچند که بیشتر ما حدس میزنیم که زنان بیشتر از مردان لبخند می زنند. در این مقاله به ۷ یافته جالب در حوزه اقتصادی شادی و پدیده منحنی شکلU شادی می پردازم.

  1. محققان ادعا کرده اند که  در میمون های بزرگ نیز این پدیده نمایان شده است. مطالعه ای روی ۵۰۰ شامپانزه و اورانگوتان که توسط نگهبانان باغ وحش برای  درجه بندی شادی انجام شد، نشان داد که یک بحران میانسالی در حدود ۳۰ سالگی وجود دارد – یافته ای که منجر به این گمانه زنی شد که برخی از تأثیرات بیولوژیکی مرتبط با سن ( که هنوز هم نامشخص است) در کار است. با این حال اگرچه منحنی U شکل فراگیر است، اما مطمئناً جهانشمول نیست و هرگز جنبه تئوری اثبات شده ندارد. به نظر می رسد که این منحنی در کشورهای با درآمد بالا بسیار شایع تر است. در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی (برای مثال آلبانی، بلغارستان، لیتوانی، روسیه) رفاه در دوران کودکی به طور قابل توجهی کمتر از غرب است و  همچنین با افزایش سن به طور پیوسته کاهش می یابد. رضایت از زندگی در آمریکای لاتین و دریای کارائیب در دوران کودکی نسبتاً بالاست (اگرچه نسبت به غرب کمتر است)، اما با افزایش سن کاهش می شود. در کشورهای جنوب صحرای آفریقا مانند آنگولا، کامرون و اتیوپی، رضایت از زندگی در طول عمر پایین است. حتی در مورد کشورهای ثروتمند، برخی از دانشگاهیان استدلال کرده اند که منحنی U شکل یک توهم آماری است. (اتفاقاً، اقتصاددانان در بحث بر سر منحنی U شکل بسیار  با هم در تضاد هستند.)  برای مثال، افرادی که نارضایتی بیشتری دارند به سادگی  در دوره جوانی می میرند و این محل مناقشه اقتصاددانان است.
  2. مطمئناً شواهدی مبنی بر ارتباط بین رفاه(تندرستی) و مرگ و میر وجود دارد. یک مطالعه در بریتانیا بر روی بیش از ۹۰۰۰ نفر در ۶۰ سالگی  و به مدت ۸ سال  انجام شد و  نشان داد که نرخ مرگ و میر در سه ماهه آخر زندگی برای کسانی که پایین ترین سطح از  شادی را داشتند ۲۹ درصد و برای کسانی که بالاترین سطح از شادی را داشتند فقط ۹ درصد بود. برخی این تفاوت چشمگیر را به سلامت جسمانی نسبت میدهند. مطالعه بریتانیا نشان داد که افراد مسن مبتلا به بیماری هایی مانند بیماری عروق کرونر قلب، آرتریت و بیماری مزمن ریه احتمالاً سطوح پایین تری از تندرستی را دارند. علاوه بر این، ممکن است شادی به جلوگیری از بیمار شدن افراد کمک کند. با این حال، حتی پس از کنترل سلامت جسمانی اولیه، ثروت، تحصیلات و افسردگی، کمبودشادی همچنان با کاهش ۳۰ درصدی خطر مرگ همراه بود.
  3. ارتباط بین شادی و مرگ و میر ممکن است آمارها را تا حدی منحرف کند، اما نرخ کلی مرگ و میر آنقدر بالا نیست که به طور کامل منحنی U شکل را تایید کند. شاید نکات ظریف تری در کار باشد. شاید محققان همیشه پیچیدگی نهفته در داده های نمونه های بزرگ را به طور کامل درک نکرده باشند.  برای مثال، وقتی احتمال شادتر شدن افراد در مطالعات را در نظر میگیرید،آیا اساساً همان افرادی هستند که زندگی را با سطوح بالایی از رضایت آغاز کرده اند؟ به هر حال، افراد شادتر بیشتر احتمال دارد که رویدادهای مثبت زندگی (مثلاً موفقیتهای شغلی یا روابط خوب اجتماعی) را تجربه کنند که به نوبه خود شادی بیشتری را به همراه خواهد داشت.
  4. اقتصاددانان پل فریترز و تونی بیتون[۱] در مقاله خود به معمای رابطه سن و شادی پرداخته اند. در حالی که اکثر روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که اصلاً رابطه ای زیادی وجود ندارد، ادبیات اقتصادی یک رابطه احتمالی U شکل را با حداقل سطح رضایت در میانسالی (۳۵ تا ۵۰) پیدا کرده است. مقاله آنها در جستجوی شناسایی یک منحنیU شکل در سه مجموعه  از داده های پانلی شامل پانل اجتماعی-اقتصادی آلمان، بریتانیا و استرالیا بود.آنها فهمیدند که داده‌های خام عمدتاً از یک شکل موج مانند[۲] پشتیبانی می‌کند و فقط در محدوده سنی ۲۰ تا ۶۰ سال به شکل ضعیف U شکل می توان رسید. این شکل از منحنی،  شکل ضعیفی است که در میانسالی با در نظر گرفتن متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بارزتر می شود. آنهامی گویند وقتی این اثر را تصحیح می کنید، منحنی U شکل ناپدید می شود. آنچه آنها برآورد کردند کاهش کلی و تدریجی شادی با افزایش سن است . مسلماً تحقیق آنها همه داده را  به شکل u تایید نکرده است. وقتی فریترز و بیتون برخی از عامل را کنترل کردند، دریافتند که شکل شادی دوباره تغییر می کند. این بار داده ها به جای شکل طولی، شکل مواج گرفت: شادی تا حدود ۵۵ سالگی نسبتاً ثابت باقی ماندو  از آن نقطه به بعد افزایش  و در حدود ۷۵ سالگی به شدت کاهش یافت.
  5. دیوید جی. بلانچ فلاور در سال  2021 در نشریه اشپرینگل(تحقیقات بین المللی در مورد اقتصاد جمعیت، خانوار و منابع انسانی) مقاله ای را منتشر کرد با این عنوان  که آیا شادی در همه جای دنیا U شکل است؟ وی به بررسی فرایند پیر شدن و رفاه ذهنی در ۱۴۵ کشور دنیا پرداخت. در۱۰۹ کشور در حال توسعه،  باکنترل  متغییرهایی مانندتحصیلات ، وضعیت تاهل و کار، در میان نمونه‌هایی از افراد زیر ۷۰ سال، تحقیقاتی انجام داد. به نظر وی منحنی شادی در همه جا وجود دارد. وی معتقد است داده‌های تابلویی تا حد زیادی برای این موضوع در دسترس نیستند و یافته‌هایی که از چنین داده‌هایی استفاده می‌کنند تا حد زیادی نتایج مقطعی را تایید می‌کنند. وی در یافت که نقطه کف(نقطه نادری) در اروپا در طول زمان افزایش یافته است و از حدود ۴۰ سالگی در سال ۱۹۷۵ به حدود سن ۵۰ سالگی در جدیدترین داده های تحلیلی افزایش یافته است. بر اساس داده‌های خام ایالات متحده، اساساً با هر اندازه‌گیری، شادی در ابتدا به اوج خود در حدود ۳۰ سالگی می‌رسد و سپس در میانسالی کاهش می‌یابد و بعد از ۷۰ سالگی دوباره افزایش می‌یابد. این شکل M مانند پس از اعمال کنترل‌ها و ایجاد شکل U  ناپدید و سپس ظاهر می شود. همچنین هنگامی که نمونه ها را به نمونه های مجرد و متاهل تقسیم کرد اثر جنسیت شکلU را ناپدید میکند. این الگو در هیچ جای دنیا یافت نمی شود. این امر به بحثی در ایالات متحده منجر شده است، به ویژه در مورد اهمیت گنجاندن متغیرهای کنترلی.در کشورهای دیگر، به طور کلی شکل U ظاهر می شود و اعمال کنترل ها اثری ندارد، اگرچه نقطه ای که در آن تابع به حداقل می رسد ممکن است در کشورها متفاوت باشد. وی احتمال میدهد که شکل U در کشورهای فقیرتر، جایی که ساکنان آن امید به زندگی کمتری دارند، ظاهر نمی شود. داده های وی نشان داد که شکل U برای ۳۹ کشور در حال توسعه با میانگین رسیدن به نقطه حداقلی در حدود ۴۳ سالگی با در نظر گرفتن متغیرهای کنترلی ظاهر میشود. وی داده های ناراحتی را  نیز بررسی کرده و شواهد قابل مقایسه ای را با استفاده از بیست معیار مختلف برای منحنی ناراحتی پیدا می کند . وی تخمین زده است که ناراحت ترین مقطع سنی در ۴۸ سالگی به حداکثر میرسد.

۶-نظریه منحنی U ، مخالفان جدی هم دارد. هیچ‌کس نمی‌داند در دل انسانها از کودکی تا پیری چگونه گذشته است به ویژه به این دلیل که نظرسنجی‌هایی که داده‌ها را تولید می‌کنندبرای استخراج توضیحات و استتناج آماری چندان مناسب نیستند. این بدان معنا نیست که نظریه ای ارائه نشده است بلکه دو مورد آن در ادبیات علمی محبوب هستند. اولی فرضیه های اقتصادی است یعنی اساس همه چیز را به تأثیر کار بر رفاه انسان خلاصه می کند. منحنی نزولی رضایت از زمانی که در اوایل بزرگسالی وارد شغل می شویم شروع و زمانی که کار کردن بیشتر وقت انسان را در اواسط زندگی می گیرد سرعت می گیرد اما انسان با ورود به دهه ۵۰ زندگی خود، پاداش‌ها را درو می‌کند. انسان در یک شغل و موقعیت خوب از نظر مالی و بچه‌هایی که با لانه پرنده ها بازی میکنند طرف میشود  و در ادامه میسر باید از ثمرات کار دیوانه‌وار خود در میانسالی لذت ببرد.این دیدگاه اقتصادانان است که منحنی U  را قبول دارند.

۷-نظریه غالب دیگر، نظریه روانشناسی است. ما زندگی را با امیدهای زیادی شروع می کنیم و به تدریج متوجه می شویم که تحقق آنها بعید است. معیارهایی مانند خوب، بهتر و بهترین معمولاً گزاره هایی است که در روان ما از کودکی تا پیری نقش می بندند. در طول مسیر و رسیدن به میانسالی حس جدیدی از واقع گرایی به ارمغان می آید و عزم انسان برای لذت بردن از زندگی همانطور که پیش بینی میشود افزایش  و در نتیجه مجدداً در پیری ناراحتی به سراغش می آید. ادبیات روانشناسی اولیه نشان می دهد که هیچ رابطه ای بین سن و شادی وجود ندارد (کانتریل، ۱۹۶۵، و پالمور و لویکارت، ۱۹۷۲).  به عقیده مایرز (۲۰۰۰) هیچ زمانی در زندگی شادترین و رضایت بخش ترین زمان نیست. در مقابل، مایکل آرگیل به این نتیجه رسید که مطالعات مربوط به رضایت از زندگی نشان می دهد که با افزایش سن، رضایت افزایش می یابد (آرگیل، ۱۹۹۹، ۲۰۰۱). داینر و همکارانش (۱۹۹۹) هم به این نتیجه رسیدند که رضایت از زندگی اغلب با افزایش سن افزایش می یابد یا حداقل کاهش نمی یابد. ایسترلین (۲۰۰۶) داده های حاصل از بررسی های اجتماعی را از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۳ مورد بررسی قرار داد و ادعا کرد که “خوشبختی در میانسالی بیشتر است، اما نه تا حد زیادی. به طور متوسط با افزایش سن افراد از ۱۸ تا ۵۱ سالگی شادی تا حدودی افزایش می یابد و پس از آن کاهش می یابد.»

داینر و همکاران (۱۹۹۹) نیز به این نتیجه رسیدند که رضایت از زندگی اغلب با افزایش سن افزایش می یابد یا حداقل کاهش نمی یابد.دیتون (۲۰۰۸) هم به این نتیجه رسید که رابطه U شکل تنها در کشورهای غنی و انگلیسی زبانی وجود دارد که در آن سالمندان نسبتاً از زندگی خود راضی هستند.  ویتبورن (۲۰۱۸)  نیز تا آنجا پیش رفته است که استدلال می کند که منحنی U شکل یک “افسانه” است. دیلن موران، کمدین معروف زندگی را به چهار مرحله خلاصه می کند: «کودکی، شکست، پیری و مرگ».

منحنی U شکل به ما می آموزد که رکود میانسالی هم طبیعی و هم موقتی است. در پایان ، شعر زیبای حافظ را برای یادآوری و تاکید بر تئوری شادکامی آورده ام که خواندن آن خالی از لطف نیست:

هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست

پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار

غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟

منابع:

  1. https://www.theguardian.com/science/head-quarters/2015/jun/24/life-happiness-curve-u-shaped-ageing
  2. The U-shape of Happiness Across the Life Course: Expanding the Discussion(2021). Nancy L. Galambos, Harvey J. Krahn, Matthew D. Johnson, and Margie E. Lachman

۳.     Is happiness U-shaped everywhere? Age and subjective well-being in 145 countries(2020) David G. Blanchflower.


[۱] Paul Frijters and Tony Beatton

[۲] wave-like shape